Tweetoid @ July 04, 2017 at 12:13AM

الآن با هر کس بخوام طرح کنم باید چند ساعت افشا کنم پوشیده‌هام رو. اون‌هایی هم که در جریان زمینه‌ها هستند حتی به کار شنیدن هم نمی‌آن، که عتاب می‌کنند.

Read More »

Tweetoid @ July 04, 2017 at 12:10AM

فلاکت این‌جاست که نه می‌شه به کسی گفت، نه می‌شه کاری‌ش کرد، نه دکمه‌ی بازگشت داره. آخه چرا این کار رو کردی؟ چرا این جوری اون کار رو کردی؟ و از همه‌ی این‌ها مهم‌تر، چرا من این‌قدر بدبخت ام؟

Read More »

Tweetoid @ July 04, 2017 at 12:08AM

حضور کم‌رنگ و حتی اندک‌ش چه‌قدر در زندگی من تأثیرگذار بود، همین اطمینان قلبی نامحسوس به بودن‌ش. و همون حرکت‌ش چه قدر آزاردهنده بود، و هنوز بعد یه هفته هست.

Read More »

Tweetoid @ July 04, 2017 at 12:04AM

چه‌قدر بده که آدم برای این ایام‌ش ذخیره‌ای نداشته باشه؛ وقتی که هم‌صحبتی با محرم‌ترین‌ها نه تنها تسلی‌بخش نیست بلکه دردافزاست. یا از تو بریده.

Read More »

روایت اصبغ | سوگواره‌ی مختصر حضرت پدر.

«یا قاهر العدو» ، رنگ و روغن، حسن روح الامین.

پیش‌درآمد | امشب طبیب هم به علی گریه می‌کند.‏ هنگامی که أثیر بن عمرو سکونی کوفی—که طبیب صاحب‌کرسی‌ای بود و زخم‌ها را معالجت می‌کرد—به شکافتگی سر امیرالمؤمنین نگاه کرد، ریه‌ی گوسفندی طلبید؛ رگی از میانه‌ی آن خارج کرد و در زخم بگذاشت و در آن بدمید. پس رگ را درآورد …

Read More »

5 June, 2017 13:54

از عجیب‌ترین جاهایی که دیده‌ام ارجاع به قرآن داده بشه، و از عجیب‌ترین نقل‌قول‌هایی که در یک سایت مرتبط با موسیقی دیده‌ام.

Read More »