Tag Archives: سروده

در من رواجِ پیشه‌ی آهنگران پر است | برای قاسم بن الحسن.

در من رواجِ پیشه‌ی آهنگران پر است.

باز است روی سیبِ جمالم دهانِ نعلمانده‌ست روی صورتِ ماهم نشانِ نعل دستِ تو دور دید و به الفت مرا گرفتبر گردنم نشسته ردِ بازوانِ نعل خوش کرده جا به کامِ شریفم از این جهتبوسیدنی‌ست—از همه جا—آستانِ نعل زخمی ست زخمِ راه که بر جان اثر کندرفته‌ست لای زخمِ دلم …

Read More »

مجهول مخفی | سوگواره‌ی حضرت مادر؛ یک دیباچه، شانزده پرده، یک مؤخره.

دیباچه | والله خدا کند. گفتند «فاطمیه کدام است؟ کوچه چیست؟افسانه باشد این همه …» گفتم «… خدا کند»[1]سید حمیدرضا برقعی پرده‌ی اوّل | خانه‌ی دختر، کوچ پدر. عایشه می‌گوید که: فاطمه را بخواند و با او سخنی پنهان بگفت.فاطمه بگریست.پس سخنی دیگر بگفت.فاطمه بخندید.من هیچ کس را ندیدم که …

Read More »